گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۹

 

عاشقانت بسحرها که دعا می گویند

به دعا بوی نو از باد صبا می جویند

من بسر می روم و دیده براه طلبت

بی رهی بین د گرانرا که بپا می پویند

چیست بر کشنه دلدار بی گریه زار

[...]

کمال خجندی
 
 
sunny dark_mode