گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴

 

جمع شد دل تا سر زلف پریشانت گرفت

گل به دست آورد آن خاری که دامانت گرفت

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۸

 

رخ نیفروخته در بزم، خراب تو شدم

پیش ازان دم که خوری باده، کباب تو شدم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۱

 

شد عیان بر همه کس بی سروسامانی من

چون سرزلف، مثل گشت پریشانی من

طغرای مشهدی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode