گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۳

 

داغ بر دل شدم از انجمن یار برون

دست خالی نتوان رفت ز گلزار برون

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۵

 

زنده شد عالمی از خندهٔ جان پرور او

که گمان داشت وجود از عدم آید بیرون؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۶

 

بر سیه بختی ارباب سخن می‌گرید

ناله‌ای کز دل چاک قلم آید بیرون

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۷

 

نشاهٔ بادهٔ گلرنگ به تخت است مدام

دولت از سلسلهٔ تاک نیاید بیرون

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۸

 

گر بداند که چه شورست درین عالم خاک

کشتی از بحر خطرناک نیاید بیرون

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۹

 

آنقدر خون ز لب لعل تو در دل دارم

که به صد گریهٔ مستانه نیاید بیرون

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۰

 

هر که داند که خبرها همه در بیخبری است

هرگز از گوشهٔ میخانه نیاید بیرون

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۴

 

بر لب ساغر ازان بوسهٔ سیراب زنند

که نیارد سخن از مجلس مستان بیرون

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۳

 

سایهٔ بال هما خواب گران می‌آرد

در سراپردهٔ دولت دل بیدار مجو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۶

 

چاه این بادیه از نقش قدم بیشترست

بی‌چراغ دل آگاه به این راه مرو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۱

 

هست در قبضهٔ تقدیر، گشاد دل تنگ

حل این عقد ز سرپنجهٔ تدبیر مخواه

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۸

 

چون گره شد به گلو لقمهٔ غم، باده طلب

به حلالی خور اگر آب حرامی داری

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۹

 

ای عقیق از من لب تشنه فراموش مکن

که درین دایره امروز تو نامی داری

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۰

 

ای گل شوخ که مغرور بهاران شده‌ای

خبرت نیست که در پی چه خزانی داری

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۱

 

ما به امید عطای تو چنین بیکاریم

کار ما را به امید دگران نگذاری

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۲

 

نخل امید تو آن روز شود صاحب برگ

که سبکباری خود را به خزان نگذاری

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۳

 

عمر چون قافله ریگ روان در گذرست

تا بنا بر سر این ریگ روان نگذاری

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۴

 

رحم کن بر دل بی‌طاقت ما ای قاصد

ناامیدی خبری نیست که یکبار آری

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۹

 

ریزش اشک مرا نیست محرک در کار

دامن ابر بهاران نفشرده است کسی

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۰

 

لب نهادم به لب یار و سپردم جان را

تا به امروز به این مرگ نمرده است کسی

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۷۴
sunny dark_mode