گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶۰

 

چه ضرورست که آلوده تعمیر شوم؟

در ره سیل چه افتاده زمین گیر شوم؟

خاک در دیده همت نتوان زد، ورنه

می توانم که چو خورشید جهانگیر شوم

چه گذارم ز ریاضیت جگر خود، که مرا

[...]

صائب تبریزی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴ - در زندان قصر

 

ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم

وین قدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم

آسمانا ز ره مهر مرا زود بکش

که اگر دیر کشی پیر و زمینگیر شوم

جوهرم هست و برش دارم و ماندم به غلاف

[...]

فرخی یزدی
 
 
sunny dark_mode