گنجور

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴

 

باز خون دلم از چشم روانست بروی

تا بروی تو دگر چشم که باز است امشب

نشاط اصفهانی
 
 
sunny dark_mode