گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸

 

روزگاری ست که از غایت نادانی خویش

چون خطت نامه سیاهم ز پریشانی خویش

آنچنان کفر سر زلف تو بدنامم کرد

که خجل می شوم از نام مسلمانی خویش

سرکشی نیست دلم را که تو را سجده نکرد

[...]

خیالی بخارایی
 
 
sunny dark_mode