گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۵

 

کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای

ریختم از خون دل رنگ بیان تازه ای

تن شد از گرد کدورت جان غم فرسوده ام

این تن نو خواهد از لطف تو جان تازه ای

قصهٔ فرهاد و مجنون پر مکرر گشته است

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode