گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷

 

حال ما بنگر که آهوی حرم گم کرده ایم

رهبر امید را در هر قدم گم کرده ایم

می‌شود اسباب غم اسباب افزون، گرچه ما

مایهٔ افزایش اسباب غم گم کرده ایم

چون ترنم های مرغان بهشتی نشنوم

[...]

عرفی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵

 

مستیی کو که خرد را ز جنون دل شکنیم

شیشه ها بر سر مستوری عاقل شکنیم

موح دریای بلا می دهد این مژده که ما

کشتی صبر به نزدیکی ساحل شکنیم

ای مگس بال و پر طعنه فرو ریز که ما

[...]

عرفی