گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴

 

خبرم شده ست کامشب سر یار خواهی آمد

سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد

به لب آمده ست جانم، تو بیا که زنده مانم

پس ازان که من نمانم، به چه کار خواهی آمد؟

غم و غصه فراقت بکشم چنان که دانم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode