×
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱
دمبدم دل ما را از الست پیغام است
از بلی بلی جانرا تازه تازه اسلامست
خاص می نه پندارد کاین بروز اول بود
بعد از آن سخن بگسست این عقیده عامست
گوش هر خدا بینی مستمع بود از حق
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۲ - فیض کاشانی قُدِّسَ سِرُّه
آنکهمست جانان نیست عارف ار بود عام است
هرکه نیستش ذوقی شعلهگربود خام است
هرزه گردد اسکندر در میان تاریکی
آب زندگی باده است چشمهٔ خضر جام است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۲ - فیض کاشانی قُدِّسَ سِرُّه
آنکهمست جانان نیست عارف ار بود عام است
هرکه نیستش ذوقی شعلهگربود خام است