گنجور

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۰

 

یاد ایامی که دریای مروت جوش داشت

هر صدف یک دامن گوهر، طراز گوش داشت

پرده فانوس در بیرون در می کرد سیر

شمع را پروانه گستاخ در آغوش داشت

باده ها بی ساغر و مینا به دور افتاده بود

[...]

۹ بیت
صائب
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

آنکه همچون جان تنگت دست در آغوش داشت

چون صدف در بحر عشق آن تشنه‌لب خاموش داشت

در جهان بسیار گردیدیم و در هر گوشه‌ای

هرکه را دیدیم از آن مه حلقه‌ای در گوش داشت

با خیالش آنچه می‌گفتیم ما بودیم و دل

[...]

۶ بیت
قصاب کاشانی