گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۳

 

بس که از رخسار او در پیچ و تاب است آفتاب

تشنه ابرست و جویای نقاب است آفتاب

چون چراغ روز می میرد برای خامشی

بس کز آن رخسار روشن در حجاب است آفتاب

بود اگر سر دفتر مه طلعتان زین پیشتر

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode