×
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
ورنه زین سر شاه خود آگه شود
این سخن را از کسی گر بشنود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
بر نشست و بانگ زد آنجا که بود
ناگهان لشکر از آنجا راند زود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
جمله لشکر پیش بودندش سجود
چشم من حیران در آنجاگه ببود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
پیر آمد هم مرا بگشود زود
جان من زان جان خود آگه نبود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
پیر را زان حال دل آگه نبود
چونکه عیسی گفت راز آنگه شنود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
هرکه او قول خدا را بشنود
از عذاب آن جهان ایمن شود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
راز عیسی او یقین دانسته بود
گفت عیسی را بجان ودل شنود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
علو روحانی و ظلمت سفل بود
نیست درهستی خود پیدا نمود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
ای محقق بگذر از بود و وجود
زانکه پیدا راه او پنهان نمود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
هر که آنجا عشق رویش وانمود
گوئیا در اول و آخر نبود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
چون الف نعلی شود نونی بود
این سخن مرد خدا بین بشنود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
یا علی یاری کن و بشتاب زود
تا دگر با هم رسیم از بود بود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
او سراسر گفت هرچه راز بود
جمله یاران را تمامت وانمود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
این یکی اندر یکی یکی بود
این سخن جز مرد معنی نشنود