×
عطار » اشترنامه » بخش ۲۶ - حكایت ابراهیم علیه السلام
آینه چون در گل و تاریک هست
لاجرم رخ را نه بینی درنشست

عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم
لیک اسرار دگر در راه هست
گر نمیدانی زمانی کن نشست

عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم
آنچه تو دیدی رموز دیگرست
آنچه من دانم که از آن آگهست

عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
این زمان اندر نظر او بیهش است
در چنان بیهوشی او خوش خوشست

عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
آفتابم نور او هم از منست
آفتاب از نور رویم روشن است

عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
چون تو فانی میشوی از هرچه هست
بازدار از هرچه داری نیز دست

عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
ای بسا شیرین که بیخسرو نشست
کرد شیرین خسروی را پای بست
