عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
مرده را کردم بدم من زنده را
زنده گردانید جان بی ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
راه هردم میکنی گم مر مرا
من ترا میبینم اکنون مر ترا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
واصلم گردان در آنجا مرمرا
چند گردانم زبان بر ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
هاتفی غیبی ز ناگاهان مرا
داد آوازی که تا کی ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
هرچه خواهی کن که من خواهم ترا
سرفکنده پیش، کم کن ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
حال او این بود من گفتم ترا
بیش دیگر نیست زینسان ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
پختگی حاصل شود آنجا ترا
ورنه تا تو زندهٔ چون و چرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
ای بسا دردی که آمد جمله را
بو که بتوان گفت کلّی ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
تا یقین حاصل شود بی شک مرا
این بُده مقصود من بی ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۶ - حكایت ابراهیم علیه السلام
گر تو این آینه داری صاف را
سرّ این آئینه گردد قاف را را
عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم
پیر بار دیگر آن صندوق را
در نهادی و فرو بستی ورا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم
من ترا خواهم ترا جویم ترا
سهل گردان هم مرا این ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
راز دیدم هم بگویم مر ترا
چون تو من گشتی شنو کل ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
من یکی خوانم یکی دانم ترا
هم یکی خواهم شدن بی ماجرا
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
نه چو نقش صورتی باشدترا
با که گویم راز تو از ماجرا