گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳۹

 

آنکه می آید زطفلی از دهانش بوی شیر

می گدازد عاشقان را چون شکر در جوی شیر

صحبت سیمین تنان شیرین لبان را آتش ا ست

کاهش شکر بود از چربی پهلوی شیر

می کند بی دست وپایی نعمت فردوس نقد

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۱۹۱ - شیرپز

 

شیرپز امرد که آمد از دهانش بوی شیر

عاشقان را شد ز سودایش رگ و پی جوی شیر

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode