گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵۰

 

گر تو ای سرو روان خواهی هم آغوشم شدن

از مروت نیست اول رهزن هوشم شدن

برگ عیش من نخواهد جز کف افسوس بود

گر به این شرم و حیا خواهی هم آغوشم شدن

روی گرم عشق خونم را به جوش آورده است

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode