×
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
بس که با یک یک ز مملوکان خویشی مهربان
کار عشق افتاده یک محمود را با صد ایاز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
خصم کج بنیاد اگر زد با تو لاف همسری
راستان را در میان باز است چشم امتیاز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
در مشام جان خیال عطر نرگس پختهٔ عشق
گو علم برمیفراز از خامی سودا پیاز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
ناتوان بازار رشک از بهر خصم ناتوان
گرم می ساز و بهر وجهش که خواهی میگداز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
دشمن آهن دلت از سختی اندر بغض و کین
کام خواهد یافتن آخر ولی در کام گاز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
داری اندر جمله معنی هزاران پردگی
همچو من شیدای هر یک صد هزاران عشقباز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
نظم لعب آیین ما نسبت به آن لفظ متین
چون معلقهای طفلانست در جنب نماز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
تا ره خواهش به دست آز پوید پای فقر
تا در دلها ز تاب فقر کوبد دست آز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
چون در رزق خدا بر روی درویش و غنی
بر گدا و محتشم بادا در لطف تو باز
۱
۲