گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

عارضت گلدسته باغ نظر دارم بیا

انتظارت بیشتر از بیشتر دارم بیا

بی تماشای رخت گلدسته بند حسرتم

جان به لب خون در جگر گل در نظر دارم بیا

صبح محشر را نمکسود جراحت می کنم

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode