گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

ای خداوندی که پیش خیل تو خیل عدو

همچو پیش باد تندی تل خاکستر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

این جهان مانند اندامست و تو او را سری

باشد آن اندام بی اندام کو بی سر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

چون تو کشور گیر در گیتی نبوده است و نه هست

هم نخواهد بود وز پشت تو باشد گر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

بیم در هند است همواره اگر تو ایدری

گرچه تو در هند باشی امر تو ایدر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

آنکه بستائی مرا هر گاه دارم دوستر

زآنکه نام در میان خطبه و منبر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

در میان دیگر انبازان مرا این فخر بس

کم چنان چون تو خداوندی ستایش گر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

مردمان بی خرد گویند قطران کودک است

وانکه او را سال کمتر دانشش کمتر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

مصطفی را شصت و سه بود اهرمن را صد هزار

وان کجا گوید جز این دیگر حدیثی خر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

تا بباشد روزگار و تا بگردد آسمان

روزگارت بنده باشد آسمان چاکر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

عنبرین چوگان و سیمین گوی او هر ساعتی

جان و دل را گردش گوی و خم چوگان دهد

قطران تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴