گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - مدح اتابک علاءالدین محمد خداوند مراغه

 

هرکه بر منهاج عزمی رای مقصد می‌کند

عزم درگاه علاءالدین محمد می‌کند

آنکه در هیجا به مار مقرعه با خصم ملک

کار رمح خطی و تیغ ممهد می‌کند

نام میمونش که بر چهر قمر منقوش باد

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۰

 

شد سگش یار رقیب و جور با خود می‌کند

با بدان هر کو نکویی می‌کند بد می‌کند

سرو من در باغ و نگشاید در من باغبان

باغبان هم ناز بر من زان سهی‌قد می‌کند

در بیابان عدم سر می‌نهم دیوانه‌وار

[...]

اهلی شیرازی