گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵۳

 

ای به کویت هر سحرگه جای تنها ماندگان

رحمتی بر چشم خون پالای تنها ماندگان

چون به کویت دوست تنها پای را خاکی کند

کس به جز گریه نشوید پای تنها ماندگان

درد تن باشد، ولیکن نی بسان درد دل

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode