گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱

 

با خیال آن دو ابرو هر گهم خواب آمده ست

خوابگاه من چو چشمت طاق محراب آمده ست

هر کجا حال شب و بی خوابی خود گفته ام

زان فسانه خلق را رحم و تو را خواب آمده ست

ره به توحید مسبب کی برد عقل از رخت

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode