گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۶

 

چون موی شدم رنج هر بیدادی

در عشق ندید کس چو من ناشادی

برخیزد اگر وزد به من بر بادی

چون چنگ مرا ز هر رگی فریادی

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۷

 

ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی

با چرخ و زمانه در نبرد و جنگی

در تو نکند اثر همی دلتنگی

بگداز و بریز اگر نه روی و سنگی

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۸

 

چون دید که بر عزم سفر دارم رای

آمد به وداعم آن بت روح افزای

سوگند همی داد که از بهر خدای

ای عهد شکسته در سفر بیش مپای

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۹

 

این چرخ بسی بدل کند نوها را

بدخوست از آن بدل کند خوها را

هم زشت کند به طبع نیکوها را

هم ضعف دهد به قهر نیروها را

مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
sunny dark_mode