گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح ابوالمظفر فضلون

 

بهر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا

بهفت اقلیم نپسندد کسی کش همتی والا

ز خاک و باد و آب آتش شرف دارد فزون زیرا

که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا

ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

نگار ناردانی لب بهار نارون بالا

میان لاله نعمان نهفته لؤلؤ لالا

دلش یکتائی اندر مهر و بالا چون دلش یکتا

بدان بالای یکتائی مرا درد دو تا بالا

همی غارت کند صبرم بدان دو نرکس شهلا

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

دلش یکتائی اندر مهر و بالا چون دلش یکتا

بدان بالای یکتائی مرا درد دو تا بالا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

همی غارت کند صبرم بدان دو نرکس شهلا

همی شکر کند زهرم بدان دو زهره زهرا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

مرا خورشید بنماید وصال او شب یلدا

بروز پاک بنماید فراق او مرا جوزا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

مگر بگذشت بر صحرا نگارین روی من عمدا

که گشت از لاله و سنبل چو روی و موی او صحرا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

شکفته لاله در سبزه چو مرجان رسته در مینا

نشسته ژاله بر لاله چو کفک افتاده بر صهبا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

زمین تیره روشن شد چو طبع خسرو والا

جهان پیر برنا شد چو بخت خسرو برنا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

ابونصر آنکه با نصرت گرفته تیغ او دنیا

بپای همت عالی سپرده گنبد مینا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

سخارا اول و آخر و غا را مقطع و مبداء

نشاط اولیا دستش سنانش آفت اعدا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

چنو رادی ز جابلقا نباشد تا بجابلسا

چنو مردی ز جابلسا نباشد تا به جابلقا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

اگرچه مهتر معطی و گرچه مهتر دانا

ز جودش کمترین سائل ز فضلش کمترین مولا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

چو عالی همت او نیست هفتم چرخ را والا

چو کف کافی او نیست هفت اقلیم را پهنا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

بمردی صد هزاران تن بهمت یک تن تنها

برویش بنگر و بنگر که یزدانست بی همتا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

ز ابر جود او پیدا شود ماننده دریا

ز تف تیغ او دریا شود ماننده بیدا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

اگر او را دهد یزدان به یک روز این همه دنیا

ببخشد یکسر امروز و نباید یادش از فردا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

کسی را کو هنر بسیار و دل پاک و منش والا

محال روزگار آید بر او پیدا کند همتا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

ولیکن صبر مردان را یکی کیش است بی همتا

بیابد آرزوی دل بصبر آزاده در دنیا

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

مبین اندیشه امروز و بنگر شادی فردا

که رنج است اول شادی و خار است اول خرما

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

الا تا قصه دارا و اسکندر کند دانا

تو باشی همچو اسکندر معادی باد چون دارا

قطران تبریزی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode