گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷۵

 

می رود با قامت خم در پی دنیی هنوز

با چنین محراب، داری پشت برعقبی هنوز

برده است از راه، صبح کاذب دعوی ترا

غافلی از نور صبح صادق معنی هنوز

می کند هر چند از هر مو سفیدی راه مرگ

[...]

صائب تبریزی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۶ - صدای العطش

 

از چیست؟ بانگ ناله، به ارض و سما هنوز

وز چیست؟ شور و ولوله در ماسوی هنوز

بگذشته قرن ها ز غم کشتن حسین

باشد لوای ماتم آن شه بپا هنوز

از قتل پور فاطمه بگذشته سال ها

[...]

ترکی شیرازی