گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰۰

 

شهید خوی گرمش مهر را در کینه می‌پیچد

نگه در دیده می‌دوزد نفس در سینه می‌پیچد

عجب گر از خمارم صبح شنبه دیده بگشاید

ز بس در کلبه‌ام دود شب آدینه می‌پیچد

اسیر شهرستانی