گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳۲

 

باده با رندان صافی سینه می باید زدن

حسن اگر داری در آیینه می باید زدن

چون سر خورشید با یک داغ نتوان ساختن

نقش داغ تازه ای بر سینه می باید زدن

صبح شنبه می زداید زنگ از دل بی شراب

[...]

صائب تبریزی