گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸

 

آواره دلی کو روش خیر نداند

پر آبله پایی که ره سیر نداند

عاشق هم از اسلام خراب است، هم از کفر

پروانه چراغ حرم و دیر نداند

زنهار مکاوید دلم، کاین مغ سرمست

[...]

عرفی