گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳۰

 

تدبیر محال است به تقدیر برآید

رو به چه خیال است که با شیر برآید

در دیده حیرت زدگان فرش بود حسن

چون عکس ز آیینه تصویر برآید

در سلسله یک جهتان نیست دورنگی

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۷۹

 

سرو از چمنت پای به زنجیر برآید

آزادی ما تا چقدر دیر برآید

رنجش به گشایش مده آن دست و کمان را

تیر تو چو مو از تن نخجیر برآید

جای اثر ساز وفا سینه خراشی است

[...]

اسیر شهرستانی