×
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۲ - آمدن ارهنگ به پای حصار سیستان و بیرون آمدن زال زر گوید
توان آنکه دارد دلیر است و بس
نگوئی گه رزم پیر است و بس
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵
آنچه ناید هرگزم از دست تدبیر است و بس
گردنم در حلقه فرمان تقدیر است و بس
بس ندارد الفتی با یکدگر آب و گلم
روز و شب ویرانهام در فکر تعمیر است و بس
آنکه هرگز در میان حلقه همصحبتان
[...]
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۹ - الوقت سیف
عبد را ایام زنجیر است و بس
بر لب او حرف تقدیر است و بس
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۳ - در معنی اینکه توسیع حیات ملیه از تسخیر قوای نظام عالم است
ما سوا از بهر تسخیر است و بس
سینهٔ او عرضهٔ تیر است و بس