گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۳

 

هرگز ای شوخ سوی خسته دلی دیدی نی

حال عشاق جگرسوخته پرسیدی نی

مرد صد تشنه به خاک رهت ای آب حیات

قطره ای بر لب یک تشنه چکانیدی نی

لطف رفتار تو را هست هزاران کشته

[...]

جامی