گنجور

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۴۵

 

تا از برم آن یار پسندیده برفت

آرام و قرار از دل شوریده برفت

خون دلم از دیده رواست از آنک

از دل برود هر آنچه از دیده برفت

امیر معزی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

افسوس که دلبر پسندیده برفت

دامن ز کفم چو عمر درچیده برفت

از دیده برفت خون ز دل نیز بلی

از دل برود هر آنچه از دیده برفت

جامی