گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

ماهی چو رخت فلک ندارد

قرص مه او نمک ندارد

لطفی که تو در سرشت داری

انسان چه بود ملک ندارد

خالی به رخت بزن که بی خال

[...]

جامی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۶

 

گلهای آن تبسم باغ فلک ندارد

صد صبح اگر بخندد یک لب نمک ندارد

رنگ دویی در این باغ رعنایی خیال است

سیر جهان تحقیق ملک و ملک ندارد

پوچ است غیر وحدت نقد حساب‌ کثرت

[...]

بیدل دهلوی