گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵

 

تا نشد چون نافه خون، دل بوی دلجویی نیافت

جز جگر خونی ازین وادی کسی بویی نیافت

هر سیه مستی که گفت اوصاف گل در روی تو

پیش رویت جز بعذر بیخودی بویی نیافت

گرچه سیب آن ز نخ گوید سخن با آدمی

[...]

اهلی شیرازی