گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

مه را وجود گفتن با روی او نیارم

تشبیه شام بستن بر موی او نیارم

گفتم که خوانمش جان دل گفت آن تودانی

من باری این دلیری با خوی او نیارم

خواند مر اسک خود وین طرفه تر که هرگز

[...]

اثیر اخسیکتی