گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹

 

این اشک گریز پا که خونی من است

در خون من از عین زبونی من است

با اینهمه کز چشم من افتاد، دلم

با اوست که یار اندرونی من است

سلمان ساوجی