گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵۶

 

شکوه از کجروی طالع وارون چه کنم؟

اژدها می شود این مار ز افسون چه کنم؟

دلم از زخم زبان کاغذ سوزن زده شد

همچو عیسی نکشم رخت به گردون چه کنم؟

در و دیوار به وحشت زدگان زندان است

[...]

صائب تبریزی