گنجور

عمعق بخاری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

یک دم نشود که دردم افزون نکنی

چو عادت خویت این بود، چون نکنی؟

دلداری  من یقین که داری در دل

لیکن نکنی، تا جگرم خون نکنی

عمعق بخاری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸۲ - در شکایت

 

مرا پیام فرستی همی که پرسش تو

چو چشم دارم بر من سلام چون نکنی

کشند پای به دامن درون بلی شعرا

چو دست بخششت از آستین برون نکنی

انوری