گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵۰

 

دلی داشتم وقتی، اکنون ندارم

چه پرسی ز من حال دل چون ندارم

غریق دو طوفانم از دیده تا لب

ز خوناب این دل که اکنون ندارم

خاقانی