گنجور

عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۱۲

 

ای دل هر دم غم دگرگون میخور

کم میزن و درد درد افزون میخور

سِرّی که ز ذرّهَ ذرّه میجوئی باز

چون بازنیابی چه کنی خون میخور

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۷

 

ای دل هر دم غمی دگرگون میخور

گردن بنه و قفای گردون میخور

وانگاه سری که گوی ره خواهد شد

بر زانوی اندوه نِه و خون میخور

عطار