گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸

 

شب تا به سحر میان خونم ز غمت

چون اشک ز دیده سرنگونم ز غمت

پرسی ز من خسته که چونی ز غمم

در من نگر و ببین که چونم ز غمت

جهان ملک خاتون