گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

چون بار فلک بست به افسون ما را

وز خانه خود کشید بیرون ما را

از بس که بلا نمود گردون ما را

چون شیر دهانیست پر از خون ما را

مسعود سعد سلمان
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

با باغ گل و باده گلگون ما را

چون دید حسد نمود گردون ما را

گرماش ز باغ کرد بیرون ما را

سردابه گزید باید اکنون ما را

ادیب صابر