گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲

 

مرا تا کی جگرخون داری ای دل

سرشکم را جگرگون داری ای دل

شدی همدم درون دیده با اشک

همانا عزم بیرون داری ای دل

مرا سرگشته داری گرد عالم

[...]

جامی