گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

من گرچه ز عشق، گفتگو نتوانم

قطع طلب روی نکو نتوانم

هر چند سیاه بختم اما چون زلف

دوری ز رخش یک سر مو نتوانم

سعیدا