گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۳۹

 

در دست جفای تو زبون است دلم

در پای غم تو سرنگون است دلم

هرچند که خون دل حلال است ترا

در خونِ دلم مشو که خون است دلم

عطار