گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۳

 

بعد از این باید سراغ من ز خاموشی گرفت

داشتم نامی در این یاران فراموشی گرفت

پردهٔ ناموس هستی بود آغوش کفن

از نفس آیینه تنگ آمد نمدپوشی گرفت

دوستان را ما و تو افکند دور از یکدگر

[...]

بیدل دهلوی