گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۵

 

محو بودم هر چه دیدم دوش دانستم تویی

گر همه مژگان ‌گشود آغوش دانستم تویی

حرف غیرت راه می‌زد از هجوم ما و من

بر در دل تا نهادم ‌گوش دانستم تویی

مشت خاک و اینهمه سامان ناز اعجاز کیست

[...]

بیدل دهلوی