گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸۵

 

سنبل او می خرامد دست بر دوش بهار

تاکند در وقت فرصت حلقه درگوش بهار

از نگاه اولینم چشم او دیوانه کرد

نشأه جام نخستین است سر جوش بهار

در چمن تا قامت موزون او پیدا نشد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶۹

 

دوسه روزی است صفای رخ گلپوش بهار

دیده ای آب ده از صبح بناگوش بهار

دانه سوخته از ابر نمی گردد سبز

چه کند بادل افسرده ما جوش بهار؟

دامن پاک حصاری است نکورویان را

[...]

صائب تبریزی