گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷

 

جز حق تو بکن جمله فراموش امشب

وز جام وصال باده می نوش امشب

تا بوک به وصل جاودانی برسی

منشین و به جان و دل همی کوش امشب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷

 

پس از مشقت دوشین که داشت گوش امشب؟

که من به کام رسم زان لب چو نوش امشب

کشیده‌ایم بسی‌بار چرخ، وقت آمد

که چرخ غاشیهٔ ما کشد به دوش امشب

بیار، ساقی، از آن جام راوقی، تا من

[...]

اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳

 

هستیم به امید تو چون دوش امشب

بر آمدنت بسته دل و هوش امشب

زان گونه که دوش در دلم بودی تو

یارب! که ببینمت در آغوش امشب

اوحدی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

از جوش گریه دارم پیشت خروش امشب

بنشین تو لیک سویم بنشان ز جوش امشب

دوش از خمار هجرت صد درد سر کشیدم

پیش آ که عرض دارم احوال دوش امشب

عمری شراب خوردی با همدمان دردی

[...]

اهلی شیرازی